محصص: در فوتبال خوب و بد وجود ندارد
فوتبال ۳۵۲ – مرتضی محصص در گفت و گویی اختصاصی با فوتبال ۳۵۲ درباره ماهیت عبارت «فوتبال زیبا» یک گفت و گوی تفضیلی انجام داد.
فوتبال زیبا از نظر شما چیست؟ این سوال، کلی و جامع به نظر میرسد و پاسخش مفصل است اما شما چه فوتبالی را زیبا میبینید؟
اگر راجع به فوتبال زیبا بخواهیم صحبت کنیم باید ابعاد مختلفی را در نظر بگیریم. ما یک فوتبال حرفهای داریم و یک فوتبال آماتور. فوتبال حرفهای به طور کلی میتواند زیبا باشد اما فکر میکنم در دو دهه گذشته این ورزش تبدیل به یک تجارت شده است. منابع مالی گستردهای در فوتبال دخیل شدهاند و اسپانسرهای تاثیرگذار باعث شده تا فوتبال قابل پیش بینی شود. کشورهای مختلف را ببینید. منظورم کشروهای صاحب سبک در فوتبال هستند. یک تعداد تیم هستند که واضح است اگر اول نشوند، حضورشان در لیگ قهرمانان تضمین شده است زیرا هم امکانات دارند و هم ستاره. بازیکنانی دارند که همه تیمها در آرزوی آنها هستند و همه چیز بر وفقشان است. درابتدای صحبتهایم گفتم همه فوتبال این نیست.
یعنی چه؟
مربیانی هستند که برایشان فقط جام و نتیجه مهم نیست اما تعداد این مربیان هر روز کمتر میشود. قراردادهای گرانقیمت همه را گول میزند و این قراردادها باعث میشود از این افراد هم کمتر بشنویم. شما پروندهای درباره فوتبال زیبا تشکیل دادهاید و به نظرم باید به سراغ فوتبال آماتور بروید. منظورم فوتبال در ردههای پایه است. البته از یک سنی آنها هم به سراغ قرارداد و تعهدات میروند. خاطرهای که من از فوتبال زیبا دارم بازیهای آموزشگاهی است. زمانی من در اهواز بودم و تعداد زیادی از بازیکنان مطرح ملی ما از دبیرستان و دانشگاه در همان مسابقات ظهور کردند. یک سال برای کره جنوبی کار میکردم. آن زمان بیشتر بازیکنان مطرح کره از دبیرستانها ظهور میکردند. لیگشان قوی بود. فوتبال میتواند تماشاگر تماشاگرپسند باشند اما نمیدانید در پشت پرده چه چیزهایی میگذرد. در ردههای سنی پایین (نه ایران که در تمام کشورهای دنیا) فوتبال لذت بیشتری دارد. این مساله شامل بانوان هم است. نه فقط آقایان.
درباره بحث فنی چطور؟ آیا فوتبال زیبا یعنی پاسکاری دائمی و تیکی کاکا؟ فوتبال زیبا داخل زمین چمن چه؟
زمانی همه میخواستند از توتال فوتبال تقلید کنند. فوتبالی که کاتاچیو را شکست داد. البته هررا مربی خوبی بود و افتخار آورد اما رینوس میشل توتال را اختراع کرد. کمی بعدتر آریگو ساچی بازی با ریسک بالا و زیبا را اولویت قرار داد. خط دفاع خود را ۲۵ متر از محوطه جلوتر بود. تیمش حمله میکرد و تماشاگر پسند بود. به قول کلوپ، آریگو ساچی فوتبال را تغییر داد و حتی گگن پرس هم از او برگرفته شد. اگر من و شما بخواهیم یک بازی را کنار هم مشاهده کنیم، شما نکاتی را میبینید و جذاب است که برای من نیست. این البته ربطی به گذشته ندارد. شاید خطای چشمی باشد یا دیدگاه متفاوت. شاید در انتها خوشحال باشیم یا ناراحت اما اگر به دنبال تیکی تاکایی باشیم. خود پپ هم دیگر تیکی تاکا را قبول ندارد و به آن می گوید رابش! زیرا پاسهای متوالی داده میشود اما ساختن موقعیت خیر. از نظر تماشاگر شاید زیبا به نظر بیاید اما در پایان نتیجهگیری نیست. مرتب هم اتفاق میافتد. مقدونیه ایتالیا را شکست داد. بروید و آمارهای بازی را ببینید. بیش از ۵۰۰ پاس ایتالیاییها به هم دادند و ۱۷ کرنر زدند. مقدونیه هیچ حرفی برابر تسلط ایتالیا نداشت اما با یک شوت دورهنگام مقدنیه پیروز شد. همه این مسائل وجود دارد. اگر من و شما روی حفظ توپ بخواهیم صحبت کنیم، هم نکات منفی را باید ببینید و هم مثبت. وقتی توپ ندارید اما به حریف حمله کنید تاکتیک شما تهاجمی است. شما توپ را در اختیار ندارید اما به حریف حمله میکنید و میخواهید تو را پس بگیرید. برای خیلیها این مساله جذاب است و برخی خیر.
سوال علم بهتر است یا ثروت در فوتبال اینگونه عنوان میشود که «فوتبال زیبا اهمیت دارد یا نتیجه؟» این جمله را چگونه تفسیر میکنید؟ آیا فوتبال زیبا با نتیجه همراه نیست؟
نتیجه بازی به هیچ عنوان نباید با کیفیت مقایسه شود. هر دو مقوله متفاوتی هستند. ما هر روز میبینییم از تعداد مهدی ترابی و علی کریمیها کم میشود. منظور من بازیکنان خلاق است. بازیکنانی که این جرات را دارند با خلاقیت از حریف عبور کنند و با تکنیک خود حریف را محو کنند. من و شما برای یک کار انفرادی به ورزشگاه نمیرویم اما اینها ظرافت و زیبایی بازی است. من و شما تبدیل شدهایم به ماشین پاس. قبل از اینکه توپ به من برسد تصمیم گرفتهام به چه کسی پاس بدهم. ۲۰ سال پیش اگر توپ را میگرفتم به دنبال عبور از حریف بودم. دنبال این بودم به حریف خودم را اثبات کنم که از تو بهترم. من تو را محو میکنم. اصلا اما چنین چیزی وجود ندارد چون مربیان اجازه نمیدهند. گریلیش را نگاه کنید بازیکنی بسیار باکیفیت است اما هنگام دریبل به مشکل برمیخورد. حتی بازیکنی با کیفیت مثل او که تکنیک دارد هم هر روز تعدادش در فوتبال کمتر میشود.
درباره ضد قهرمانان فوتبال چه نظری دارید؟ آیا آنها فوتبال را زشت میکنند؟ آیا فوتبال دفاعی و واکنشی یعنی زشت کردن فوتبال؟
فوتبال حرفهای تجارت است و بیزینس. من خصوصیات اخلاقی مورینیو را قبول ندارم اما دلیل نمیشود که مربی بدی باشد. خیلی هم باکیفیت است. اینها افرادی هستند که طبق گفته خودشان «زمانی که حیف توپ را در اختیار دارد ما برتری داریم زیرا حریف امکان اشتباه دارد اما ما امکان ضد حمله.» ما برتریم چون امکان ضد حمله داریم. مورینیو به اورلپ مدافعین کناری اعتقادی ندارد زیرا از آنها دفاع میخواهد. مورینیو با این افکار با تمرینات دورهای به هدف خود میرسد. تیم باید مدل بازی داشته باشد. اینکه مورینیو را دوست ندارند بخاطر مدل بازی تیمهای است. بگذارید اینگونه بگویم که مربیان تصمیمات آخر و نهایی را در باشگاهها نمیگیرند. مربی باید با هیات مدیره و رئیس باشگاه ارتباط خوبی داشته باشد. اگر نه اخراج میشود. نتایجی هم که می گیرد باید با اسپانسرها هماهنگ باشد تا تیشرت و ساک و جوراب به فروش برود.
در ایران مربیان میخواهند گواردیولا شوند. بروند دنبال فوتبال زیبای گواردیولایی. آیا این مساله را نشان رشد میدانید؟ نشانه رفتن سراغ فوتبال زیبا؟
گواردیولا ماه پیش به شاگردش باخت. او بیتردید یکی از بزرگترینهای تاریخ فوتبال است و در این شکی نیست. من بدبین نیستم اما فکر میکنم روزهای اوج او در جال گذشتن است. او نقش یک مربی را برای تهییج بازیکنانش خوب انجامیدهد. خیلیها میخواهند این کار کننتد اما چطور میشود دو نفر شبیه به هم باشند. شما افکار خودتان را دارید و من خودم ما هیچوقت دقیقا شبیه به هم نداریم. در حال حاضر دیزربی در برایتون کار ویژهای می کند. او به حریف میگوید روی من پرس کن و به نیمه من بیا. او حریف را به زمین خودش دعوت میکند و سپس کار خود را انجام میدهد. هر زمان درباره مربیان ایرانی صحبت میشود صحبت از نکات منفی است. مربیان ما اگر امکانات در دسترسشان باشد، در آسیا بهتر خواند بود. من این مساله را روی تعصب ایرانی وبدنم نمیگویم. با آنها کار کردهام و میگیم. بسترش را اما نمیبینم. این خود یکم مثنوی هفتاد من است. اگر شما را گذاشتند سرمربی پرسپولیس، تمام ردههای پایه باید با افکار شما بازی کنند. ما دائما به سراغ بازیکنان درجه ۳ و ۴ اروپا میرویم و آخر و عاقبتش هم تنها شکایت میشود و پرداخت هزینههای زیاد. در این شرایط چگونه میشود درباره فوبتال زیبا صحبت کرد. ما ردههای سنی را از دست دادهایم. همانجا که فوتبال زیباست را نیامدیم به خوبی آموزش دهیم. بین تیم نونهالان و بزرگسالان یک دنیا فاصله است. اصلا نزدیک به هم نیستند. تیم ملی ما هم همین است. آرزوی من این است فلسفه بازی و مدل بازی تیم ملی ما مانند تیم نونهالان و نوجوانان باشد. همان تفکر باشد. همان برنامه باشد. همه جوری بازی کنند که یا مالکیت باشد یا بازی در زمین خودی. مساله نوع سبک نیست. مساله هماهنگی است. فوتبالی که در حال حاضر شاهد هستیم با تفکر اسپانسرها پیش میرود. اسپانسرها برای تیمشان به سراغ مربیانی میروند که برایشان جام بیاورد. ضربه بزرگ ما هم نتیجهگرایی است. من هم حق می دهم. شما ۳ بازی را از دست بدهید امکان ندارد در بازی چهارم روی نیمکت نباشید. تماشاگران وقتی از مربی ناامید شوند به هر حال کار مربی سخت میشود.
کدام تیم شما را به هیجان میاورد؟ میخواهم نام ببرید مثلا من توتی را دوست داشتم و رم را. سبک بازی کدام تیم و بازیکن شما را به وجد میآورد؟
مثال خوبی زدید. تا به حال از خودت پرسیدهای چرا از توتی خوشت میآید؟ احتمال زمانی که توپ در اختیار او بوده چیزهای جذابی دیدهاید. فوتبال تغییر کرده عزیز! ما عکس ها و فیلمهای توتی را میبینیم و از آن زمان تا حالا تغییرات بسیار گسترده بوده است. فوتبال آمریکای جنوبی را میپسندم و بیلسا را بسیار دوست دارم. او از معدود مربیانی است که از روش من تو من استفاده میکند چون میخواهد به سرعت توپ را بگیرد و حمله کند. غیر از دو با موفقیت با المپیک آرژانتین او همه جا شکست خورده. حتی سابقه اخراج یک هفتهای هم داشته. چرا؟ چون افکار متفاوتی دارد. من همه مربیان متفاوت را دوست دارم. نه از نظر نتیجه. از نظر افکار. کسانی را دوست دارم که از کسی تقلید نمیکند. از من درباره مربیانی پرسیدید که دوست دارند گواردیولا شوند. این اشنتباه محض است. ما راههای مختلفی در زندگیمان داریم. هم میتوانیم تقلید کنیم و هم اندیشه. تجربه هم میتواند اتفاق بیفتد. بهترین راه از نظر من اندیشه است و به پیشرفت کمک میکند. ما باید بیاندیشیم کدام سبک و مدل برای موفقیت بهتر است. نمیتوانیم پول را از موفقیت جدا کنیم. قتی مخارج یک سفر زمینی را ندارید که نمیتوانید تیمداری کنید. پس اسپانسر تاثیرگذار میشود. در نتیجه مربی میماند و یک قدرت نصفه و نیمه. اگر مربی استراتژی دراز مدت داشته باشد، میتواند مانند سرالکس فرگوسن باشد. خودش میگوید روز اول به منچستریها گفتم دوتا مدرسه فوتبال میخواهم. گفتند چرا دوتا؟ گفت اگر دومی که از اولی ضعیفتر است بازیکنان باکیفیت داشته باشد هم باید از آنها استفاده کنیم. همه این مسائل به مربی و چشماندازش بستگی دارد. ما در ایران به مربیانمان با نگاه ضعف و بیتفاوتی نگاه میکنیم. جواد نکونام و یحیی گل محمدی در شرایط عادی میتواند بهترین تیمها را هدایت کند.
و حالا سوال نهایت. با تمام این تفاسیر، آیا ما در فوتبال زشت و زیبا داریم؟ خوب و بد داریم؟
صد در صد داریم. البته اگر مسائل اخلاقی را در نظر بگیریم. در غیر این صورت و از لحاظ فنی خیر. اگر یک تیم با پرتاب اوت دستی برنده شود، از اندوختهاش استفاده کرده. اسمش ضد فوتبال نیست. اگر تیمی ۹۰ دقیقه در زمین خودش دفاع میکند و میشود مقدونیه، هوشمندانه بازی کرده. نمیتوانیم به کسی تهمت بزنیم. در مسائل فنی فوتبال زشت و زیبا نداریم و بحث سلیقه مطرح است. در مسايل اخلاقی اما چرا. وجود دارد. در فوتبال هم زشت داریم و هم زیبا.
متن این گفت و گو در شماره ۵ مجله فوتبال ۳۵۲ منتشر شده است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید